این مقاله را برای سایت پیام نو و در تاریخ ۳۰/۸/۱۳۹۲ نوشتم.
بحث بر سر تاثیرات متقابل اقتصاد و سیاست در یک جامعه خاص ، قدمتی بسیار طولانی دارد و اندیشمندان بسیاری را به پژوهش واداشته است . عموما این سوال مطرح بوده است که آیا جامعه باز و سیاست دموکراتیک باعث شکوفایی اقتصادی می شود یا اینکه برعکس ، رشد اقتصادی به دنبال خود توسعه سیاسی را به ارمغان می آورد ؟ نظریه پردازانی مانند لیپست ، هانتینگتون ، فوکویاما و … بر این باورند که دموکراسی در جوامعی که از نظر اقتصادی عقب مانده هستند ، یا ممکن نیست یا عمری کوتاه و ناپایدار دارد . اما در جوامع پیشرفته صنعتی به دلیل قدرت جامعه مدنی و گروههای موثر ، دولت ناچار از چانه زنی با طبقات اجتماعی مختلف برای پیشبرد سیاست های خود در ابعاد و حیطه های مختلف است و به این ترتیب از یکه تازی و قیم مآبی در جامعه دست بر می دارد .
ادامه مطلب ...