این یادداشت را در تاریخ 5/12/1392 برای روزنامه اعتماد نوشتم (لینک)فروپاشی دیوار برلین و انقلاب های اروپای شرقی و در نهایت سقوط اتحاد
جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های رنگانگ آن اگرچه روسیه را نیز از سلطه
مخرب کمونیسم رهانید، اما در مقابل این کشور را با بحران هویت بزرگی مواجه
کرد. این کشور داعیه دار رهبری شرق بود. از سویی پاکسازی آثار کمونیسم از
اقتصاد و اجتماع این کشور، راه را بر سرازیر شدن شیوه های غربی در همه جنبه
های حیات مردم این کشور باز می کرد و از سوی دیگر دست شستن از میراث شوروی
در روابط بین الملل تصمیمی دشوار و همچون جدا کردن عضوی از بدن سخت و
دردناک بود. این کشور جایگاه خود در ارتباط با جمهوری های سابق شوروی را
موقعیت «برادر بزرگ تر» تعریف کرده و به شکل های مختلف تلاش کرده تا اوضاع
سیاسی و اقتصادی آنها را تحت کنترل داشته باشد. اگرچه این گونه عملکردها از
جانب روسیه را می توان در ارتباط با کشورهای دیگر مخصوصا در خاورمیانه هم
مشاهده کرد، اما به شکل اخص روسیه کشورهای جدا شده از شوروی را حیاط خلوت
خود می داند و در تلاش است تا با وجود وابستگی اقتصادی که به غرب و خصوصا
امریکا دارد، در عین حال به آنها بقبولاند که هژمونی او در این منطقه را به
رسمیت بشناسند.
ادامه مطلب ...