اوکراین، سرگردان میان شرق و غرب

این یادداشت را در تاریخ 5/12/1392 برای روزنامه اعتماد نوشتم (لینک)
فروپاشی دیوار برلین و انقلاب های اروپای شرقی و در نهایت سقوط اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های رنگانگ آن اگرچه روسیه را نیز از سلطه مخرب کمونیسم رهانید، اما در مقابل این کشور را با بحران هویت بزرگی مواجه کرد. این کشور داعیه دار رهبری شرق بود. از سویی پاکسازی آثار کمونیسم از اقتصاد و اجتماع این کشور، راه را بر سرازیر شدن شیوه های غربی در همه جنبه های حیات مردم این کشور باز می کرد و از سوی دیگر دست شستن از میراث شوروی در روابط بین الملل تصمیمی دشوار و همچون جدا کردن عضوی از بدن سخت و دردناک بود. این کشور جایگاه خود در ارتباط با جمهوری های سابق شوروی را موقعیت «برادر بزرگ تر» تعریف کرده و به شکل های مختلف تلاش کرده تا اوضاع سیاسی و اقتصادی آنها را تحت کنترل داشته باشد. اگرچه این گونه عملکردها از جانب روسیه را می توان در ارتباط با کشورهای دیگر مخصوصا در خاورمیانه هم مشاهده کرد، اما به شکل اخص روسیه کشورهای جدا شده از شوروی را حیاط خلوت خود می داند و در تلاش است تا با وجود وابستگی اقتصادی که به غرب و خصوصا امریکا دارد، در عین حال به آنها بقبولاند که هژمونی او در این منطقه را به رسمیت بشناسند.
  
    از دخالت در آذربایجان تا لشکرکشی به گرجستان و نیز فشارهای بی امان این کشور بر دولت غربگرای اوکراین و اخیرا تلاش برای ناکام گذاشتن گفت وگوهای اتحادیه اروپا با اوکراین و دیگر کنش های اینچنینی، همگی حکایت از تلاش برای ظاهر شدن در عرصه بین المللی به عنوان یک ابرقدرت دارد: ابرقدرتی که غرب برای ورود به قلمرو او نیاز به اجازه دارد. از سوی دیگر روند گسترش اتحادیه اروپا و پیشروی ناتو در شرق، حتی با وجود و حضور روسیه نیز تاکنون با مانع جدی و دشواری مواجه نبوده است. ضعف اقتصادی این کشور و بحران مشروعیت نظام سیاسی آن و نیز اراده جمهوری های سابق برای نزدیکی به غرب، عملاروسیه را به یک تماشاچی منفعل تبدیل کرده است که گاه و بیگاه حرکتی از سر استیصال از خود بروز می دهد. اما این کشور در ارتباط با اوکراین و روند الحاق آن به غرب ظاهرا مقاومت بیشتری نشان داده است. اوکراین در سال1922 به عضویت اتحاد جماهیر شوروی درآمد و در تاریخ 24 آگوست سال 1991 به استقلال رسید. می توان گفت اروپایی ترین جمهوری شوروی سابق به حساب می آید. حدود 80 درصد گاز صادراتی روسیه به اروپا از این کشور می گذرد و این دلیلی مناسب برای روسیه است تا بر حفظ این کشور در اردوگاه خود پافشاری کند. بعد از انقلاب نارنجی اوکراین که به دنبال انتخابات سال 2004 به وقوع پیوست، روسیه اقدامات سختگیرانه یی برای مهار این کشور انجام داد. اعتراضات اخیر که بی شباهت به انقلاب نارنجی این کشور نیست، می رود تا به سرگردانی اوکراین در جبهه شرق و غرب پایان دهد و با وجودی که روسیه دیگر کشوری کمونیستی نیست، اما انهدام مجسمه لنین در پایتخت این کشور را می توان نماد افول هر چه بیشتر اقتدار «برادر بزرگ» به حساب آورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد